قبل از تولد هر کودک، پدر و مادر در هر طبقه اجتماعی که هستند و هر میزان درآمدی که دارند، سعی میکنند بهترین والدین باشند و فکر میکنند چطور میتوانند تا حد امکان تمام شرایط رفاهی را برای فرزندشان فراهم کنند تا او در آرامش و آسایش باشد، بسیاری از مواقع برای او فداکاری و ازخودگذشتگی هم میکنند، ولی آیا همه اینها کافی است؟ ما چطور میتوانیم شرایطی را فراهم کنیم تا فرزندانمان علاوه بر برخورداری از رفاه نسبی، بهگونهای تربیت شوند که در آینده در روابط اجتماعیشان کمتر دچار مشکل شوند؟ امروزه به دلیل روابط شخصی پیچیدهتر و موقتیتر، اضطراب و استرس در تمام جنبههای زندگی ما بیشتر شده است و به همین سبب دیگر تنها دغدغه والدین فراهم آوردن مکانی برای زندگی و تغذیه مناسب برای فرزندانشان نیست.
برای اینکه بدانیم پدر و مادر امروزی چگونه میتوانند روش درستی را انتخاب کنند تا هم مراقب رفاه و آسایش فرزندشان باشند و هم او را بهگونهای صحیح و اصولی تربیت کنند، با دکتر سمیه صالحی روانشناس کودک و مشاور، گفتوگو کردیم.
بهطورکلی در بیشتر جوامع، مادر، نخستین و مهمترین مراقب شناخته میشود، اگرچه با توجه به اینکه در حال حاضر بسیاری از مادران شاغل هستند، اغلب نمیتوانند زمان زیادی را با کودکان خود بگذرانند؛ بنابراین مادران باید مهارتهای لازم تک والدی را بیاموزند؛ یعنی آنها باید در کنار کار خود یاد بگیرند که چطور وقتی تنها هستند، بتوانند از همه لحاظ به فرزندانشان توجه داشته باشند؛ درواقع کیفیت حضور آنها باید بهنوعی بتواند کمیت حضورشان را جبران کند. البته برای تربیت درست کودک، مهر و محبت مادری باید باقدرت پدر همراه باشد تا تعادل لازم به وجود بیاید؛ یعنی باید تقسیم وظایف صورت گیرد؛ درحالیکه متأسفانه مادران بیشتر مواقع از قدرت پدر برای ترساندن و تنبیه کودک استفاده میکنند و بعد از مدتی پدر مسئول مجازات شناخته میشود و منتظر است اگر خطایی از فرزندش سر بزند، او را مجازات کند؛ مثلاً بسیاری از مادران در غیبت پدر به فرزندشان میگویند: (صبر کن بابات بیاد تا حسابی تنبیهت کنه!) پس وقتی پدر همیشه برای حکمیت در خانواده حضورداشته باشد، در ذهن بچهها خاطره خوبی از او باقی نمیماند و در ضمن کودکان، مادر را هم دارای اقتدار کافی نمیدانند.
بنا بر آنچه در بالا گفته شد، اگر کودکان فکر کنند مادر، ضعیف است و باید از پدر کمک بگیرد، در ذهنشان نقش میبندد که زن، جنسی ضعیف است و این موضوع هم قطعاً در نوع ارتباطات آنها در آینده مؤثر خواهد بود؛ البته با توجه به اینکه مادر وقت بیشتری را در کنار کودک میگذراند، طبیعتاً مخالفتهای بیشتری هم با او میکند و مشکلات بیشتری هم با او خواهد داشت، بنابراین باید توجه داشته باشیم کودک نباید از طریق (یارگیری) هر چیزی را که مادر با آن مخالف است، از طریق پدر به دست بیاورد؛ البته گاهی هم بچهها علاوه بر پدر، با پدربزرگ یا مادربزرگهایشان یارگیری میکنند و وقتی پدر و مادر با خواسته آنها مخالف هستند، سعی میکنند از طریق آنها حرف خود را به کرسی بنشانند.
یکی از نکات مهم برای تربیت درست کودکان این است که بدانیم هیچ کودکی نیاز به مراقبان ضعیف و نگران ندارند؛ بنابراین قبل از هر چیز والدین باید برای خود وقت بگذارند و توجه لازم را برای تقویت اعتمادبهنفس و اقتدار خود داشته باشند؛ در غیر این صورت نمیتوانند انتظار داشته باشند که فرزندانشان این کار را انجام دهند. یادمان باشد پدر و مادر بودن نیاز به تلاش دارد؛ یعنی اگر پدر یا مادر هستیم، باید هرروز به رفتارهایمان فکر کنیم و ببینیم چگونه با فرزندانمان رفتار میکنیم.
ما باید سعی کنیم از تجارب گذشته خود بهره ببریم و بدانیم که خودمان مسئول هستیم رفتارمان را بهبود بخشیم. بسیاری از ما همیشه در جستوجوی راهحلی هستیم تا بتوانیم والدین بهتری باشیم. اگرچه هر خانوادهای منحصربهفرد است و نمیتوان پاسخ یکسانی به مشکلات آنها داد؛ اما باید بدانیم رشد تربیتی کودک مهمترین کار در هر جامعهای است؛ زیرا کودکان آیندهی هر کشوری را رقم میزنند و والدین هم تأثیر بسزایی در رشد آنان دارد.
رشد تربیتی کودک کار دشواری است و اغلب والدین تلاش میکنند تا در این را بهترین باشند. والدین باید بتوانند به کودک اطمینان دهند که او در کنارشان آرامش و امنیت کافی دارد. برای این کار، والدین باید قدرت لازم را با آگاهی به دست بیاورند؛ بنابراین ما باید وقت کافی را برای این کار در نظر بگیریم و سطح معلومات خود را در تمام زمینهها، مخصوصاً تربیت فرزندان، بالا ببریم تا اگر فرزندانمان سؤالی از ما بکنند، احساس ضعف و ناتوانی نداشته باشیم.
درست است والدینی که کار میکنند، همیشه از کمبود وقت شکایت دارند، اما درهرصورت باید بتوان زمان خود را مدیریت کنند و در ضمن بدانند قرار است با کار کردن، زندگی خانوادگیشان بهتر شود، نه اینکه وقت نداشته باشند به مهمترین مسائل زندگی خود، یعنی فرزندان، بپردازند. همچنین یادتان باشد علایق و نیازهای شما نباید قربانی نیازهای فرزندتان شود. شما ابتدا باید خودتان را دوست داشت باشید و بعد دیگران، ازجمله فرزند خودتان را؛ بنابراین هرگاه از محل کار به خانه برمیگردید، احساس عاطفه و گرمی خود را به فرزندانتان نشان دهید تا آنها احساس امنیت و آرامش بیشتری داشته باشند.
کودکان برای آمادگی ورود به اجتماع باید پیروی از قوانین را یاد بگیرند، به همین دلیل والدین باید قوانین ویژه خانوادگی وضع کنند. شما باید بهطور مشخص و با جزئیات کامل قوانین خانوادگی را برای فرزندتان بیان کنید و نشان دهید که اقتدارتان، بیشتر منطقی است و زور و قدرت بر آن حاکم نیست. به یاد داشته باشید اگر کودک کار اشتباهی انجام داد و قانونی را در خانواده نقض کرد، باید به او روش درست را تذکر دهید و بهجای خشونت، از رفتار و کارش انتقاد کنید، نه خود او؛ بهاینترتیب فرزندتان کمتر دچار چالش میشود. یادتان باشد والدین باید هر دو باهم فرزندشان را طبق قوانین یکسانی تربیت کنند؛ پس لازم است هر دو قوانین یکسانی وضع کنند و نسبت به انجام آنها توجه لازم را داشته باشند، با توجه به آنکه فرزندتان تجربه و آگاهیهای لازم را که شما از آن برخوردارید ندارد، باید قوانین وضعشده روشن و ثابت باشند، در غیر این صورت فرزندتان گیج خواهد شد و نمیتواند بهطورجدی به آنها عمل کند.
با صبر و حوصله برای فرزندتان توضیح دهید که دقیقاً چه چیزی از او میخواهید و در همه مراحل مختلف رشد (در سنین مختلف) از روشی که برای او قابلفهم است، استفاده کنید. از تنبیه شدید و روشهای خشن اجتناب کنید؛ زیرا بر اساس تحقیقات بهعملآمده در تمامی اشکال تنبیههایی که والدین استفاده میکنند، تنبیه بدنی و جسمانی بیشترین عوارض جانبی را ایجاد میکند. بچههایی که تنبیه فیزیکی میشوند، در برخورد با کودکان دیگر از خشونت بیشتری در حل مسائلشان استفاده میکنند.
تنبیه و تشویق شما باید بهجا و بهموقع باشد. تشویق حتماً نباید خرید هدیهای گرانقیمت باشد؛ گاهی حتی اختصاص وقت بیشتری به فرزندان میتواند تشویق محسوب شود و تنبیه هم میتواند محروم کردن او از تماشای برنامه موردعلاقهاش باشد.
به فرزندتان احترام بگذارید تا او، هم اعتمادبهنفس بالاتر و هم رفتار محترمانهتری با دیگران داشته باشد؛ چون کودکان در برابر دیگران همان رفتاری را خواهند داشت که والدینشان نسبت به آنان دارند؛ پس همیشه با لحنی آرام و مهربان با فرزندتان صحبت کنید و به عقاید او احترام بگذارید. هرقدر همعقیده و نظر او برایتان عجیب و بچهگانه باشد، او را تحقیر نکنید. کاهی حتی استفاده از یک واژه نامناسب میتواند تجربه تلخی را در ذهن کودک باقی بگذارد. زمانی که فرزندتان با شما صحبت میکند، با دقت به حرفهایش گوش دهید و مثل یک دوست با او رفتار کنید.
مستقل بودن را به کودکتان بیاموزید. ترغیب کودک به مستقل بودن، آزادی عمل بیشتری به او میدهد، البته این کار به این معنا نیست که دیگر محدودیتی ندارد، اما به او یاد میدهد که کنترل و اداره خودش را که یکی از کلیدهای موفقیت در زندگی است، بیشتر تقویت کند. مستقل شدن کودکان تمرد یا سرکشی نیست، بلکه امکانی برای آنها فراهم میآورد تا هرچه زودتر با شرایط زندگی اجتماعی آشنا شوند.
در جامعه هم قوانینی وجود دارد که به کودکان کمک میکند تا در مدرسه و دنیای واقعی موفق باشند؛ مثلاً والدین باید قوانین خانوادگی وضع کنند تا کودکان یاد بگیرند در آینده چگونه به قوانین احترام بگذارند و چطور خود را مطابق آن قوانین مدیریت کنند.
منبع: دوهفته نامه موفقیت شماره ۳۴۶ - یکتا فراهانی