موسسه آوند

مهد کودک آوند در سال 1381 تاسیس شد و در حال حاضر در منطقه سه تهران واقع شده است و مدیریت آن بر عهده گهرناز پشوتنی می باشد. شماره تماس مهد کودک آوند 22879280 - 22908701 است. اگر به اطلاعات و جزئیات بیشتر در مورد این مهد کودک نیاز دارید می‌توانید مطالب پایین را مطالعه کنید.

مدیر مهد کودک نام مدیر: گهرناز پشوتنی

سال تاسیس مهد کودک سال تاسیس: 1381

مساحت مهد کودک مساحت: 1200 متر

کارکنان مهد کودک کارکنان: هر 7 کودک 1 مربی

گروه سنی مهد کودک گروه سنی: 1.5 تا 10 سال

ساعت کاری مهد کودک ساعت کار: 08:00 صبح الی 20:00 شب   (اگر این ساعت‌ها برایتان مناسب نیست، برای یافتن مهد کودکی دیگر اینجا کلیک کنید)

پذیرش ساعتیپذیرش ساعتی: دارد

پذیرش شیرخوارپذیرش شیرخوار: ندارد (پذیرش شیرخوار برایتان مهم است؟ پس اینجا کلیک کنید)

سایتسایت: www.aavand.org

تلفن مهد کودک تلفن : 22879280 - 22908701   (کاربران گرامی لطفا جهت حمایت از سایت مهدیاب، هنگام تماس با مجموعه ها نام سایت "مهدیاب" را ذکر فرمایید.)

استان/شهر مهد کودک استان/شهر: تهران / تهران / منطقه سه

آدرس مهد کودک آدرس مهد کودک : تهران - دروس- نرسیده به انتهای شیدایی ( بلوار شهرزاد ) - خ طبایی اقدایی - ابتدای خ پور مشکانی - کوچه خدمتی ( ادیب ۲) - کوچه ادیب سمت چپ - پلاک ۹

آخرین به روزرسانیآخرین به روزرسانی اطلاعات: یکشبه، ۷ مهر ۹۸

ویژگی های آوند
ما بهترین نیستیم اما واقعا خاص هستیم
NGO برتر سال 1392 از طرف پژوهشکده محیط زیست و دانشگاه تهران
- به جای آنکه بزرگ شویم تا شروع کنیم، شروع کنیم تا بزرگ شویم.
- پرورش رأس کار ماست، کودک تا نخواهد یاد نمی گیرد.
- ما برآنیم : کره زمین، کودکان خودمان را از آسیب ها و آلودگیهای زیست محیطی پاک و به بستر زندگی برگردانیم.
- آموزش به همراهی طبیعت، فراگیری را لذت بخش و ماندگاریش را بیشتر و همیشگی خواهد کرد.
- آموزش در نگاه آوند یک جریان است و بیشتر پرورش شکل می گیرد تا آموزش.
_ حضور کودکان زیر سه سال با مادر و حتی پدر به همراه برنامه های منحصر به فردی که باعث رشد همه جانبه ی کودکان این گروه سنی می شود.
_ حضور کودکان سه تا شش سال بدون حضور والدین از صبحانه تا عصرانه با کارگاه ها و دوره هایی که کمک می کند کودکان حین آموزش غیر مستقیم شاد باشند و شادی آفرینی کنند.
_ حضور کودکان هفت تا یازده سال بعد از مدرسه و به هنگام تعطیلات به طوری که احساس تعلق آنها افزایش یافته ، ارتباط موثرتری را با خود و دیگران برقرار نمایند.
_ ما تاب ،سرسره و چرخ و فلک نداریم اما فضاهای ورزشی و نرمشی متفاوتی همچون صخره نوردی ،بازیهای سنتی، تخته های تعادل و یه عالمه فعالیت های خاص و ویژه ی آوندی داریم .
_ زمانی ذهن کودک پرورش می یابد که جسم او سالم و رشد یافته باشد . هر کودک برحسب سنش یک بار غربالگری جسمی می شود تا نقطه ضعف ها و قوتهای احتمالی مشخص شود و در صورت لزوم این نقطه ضعف هاتا قبل 7سالگی برطرف گردد.98 درصد از خانواده ها از این برنامه که تنها در آوند اجرا می شود بسیار راضی هستند.
_مربیان دوره های خودشناسی را گذرانده اند.و هر هفته در جلسات آموزشی خاص جهت هم راستا شدن با کودکان حضور و شرکت دائمی و مستمر دارند.
_ پدر و مادرمی توانند سه روز قبل از ثبت نام کارگاهها، به طور آزمایشی در موسسه حضور داشته باشندو در کنار فرزندشان تمام زوایای آوند را دیده، سوالات احتمالی را پرسیده در صورت هم راستا بودنِ ارزش ها، ثبت نام نمایند.
_ نه تنها پدرو مادر ها ،آموزش های لازم که در خصوص فرزندشان می باشد را می بیند بلکه پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها هم دوره های آموزشی دارند.
_ هفته ای یکبار تهران گردی داریم ،کودک با شغل های مختلف آشنا شد ،کاملا محیط را لمس می کنند به خانه های یکدیگر می روند تا آداب اجتماعی را در محیط بیاموزند .به دل طبیعت رفته با آن ارتباط می گیرند و انرژی داده ،انرژی می گیرند.
_ بازی، بازی و بازی و... تمام آموزش های لازم که کودک برای زندگی آینده اش به آن نیاز دارد، به شکل بازی و کاملا غیر مستقیم به او داده می شود.
_ مشاوره به پدرو مادر برای رفتار مناسب با کودکشان و این برای هر خانواده متفاوت است.
_ هر پنج کودک یک مربی دارندو بیشترین کار ما گفتگو و ارتباط منطقی با اوست تا کودک بخواهد و یاد بگیرد.
_ کودک در این مجموعه حق انتخاب دارد ،آزادی عمل دارد. اگر لباسش کثیف شود خودش می شوید،پاره شود خودش می دوزد ودر پخت نهار کمک می کندو با کشت وکار، محصولات خود را به فروش می گذارد.
_ کاملا با پنج حواس درک می کند که زندگی واقعی چیست ودر مسیر زندگی رشد می یابد.
_ او مفاهیم اقتصادی چون وام گرفتن ،قرض ، پس انداز ،سود ،زیان و ....آشنا شده برای کار آفرینی خود و تولید محصول تلاش می کند.
- در هر فصل کودکان یک شب در آوند می خوابند تا این فضا را بصورت اردو تجربه کنند، بازی ساعی انجام دهند و با ستاره ها ارتباط بگیرند.
- کودکان در تهیه میان وعده ها و غذاهای آوند ( از خرید تا پختن ) دخیل هستند. غذاها کاملا تازه و به روز بوده و سردی و گرمی آن رعایت می شود، مراقبه با غذا از عمده شاخص های این فرآیند می باشد.
- در آوند کودکان فرصت زندگی کردن و اجازه بروز تواناییهایشان را دارند. آنها فراوان به طبیعت می روند و فراوان طبیعت را به محل زندگی خود می آورند.
- کودکان در آوند و در دوره های قبل از مدرسه ( آمادگی ) برنامه های متفاوت و ویژه ای دارند که ضمن کودکی کردن و حفظ قوانین، آموزش های لازم را با پنج حواس خود دیده و درونی می کنند.
- ما تا 12 سالگی بچه ها را حمایت کرده، رها نمی کنیم. ( دقیقا تا دوره ی سوم سن طلایی )

گهرناز پشوتنی

کانال تلگرام مهدیاب


اگر در اطلاعات این صفحه مشکلی را مشاهده کردید، لطفا از فرم زیر به ما اطلاع دهید و یا از بخش تماس با ما این موضوع را با ما در میان بگذارید.


تا کنون 21 نظر ثبت شده است (شما هم نظر خود را ثبت کنید)

  1. من در کلاس ها و گروه های آموزشی و روانشناسی با مهد آشنا شدم اگر امکان داره از شرایط جدید مهد کسانی که اشنا هستند تجربه بگذارند ؟

  1. سلام پسر من سه ساله هستش،خیلی پرس و جو کردم و الان بین موسسه بادبادک و اوند مردد هستم مادرانی که بچه هاتون اوند میره میشه بگین آیا کاملا راضی هستین؟تا من با خیال راحت اوند را انتخاب کنم،و میشه بگین شهریه این مهد چقدر هستش؟

  1. باسلام
    پسر من حدود دوساله كه آوند ميره و من از اينكه آوند رو انتخاب كردم خيلي راضي هستم.چون اوايل به شدت مخالف اين بودم كه كودكم در محيط مهد باشه.تا اينكه از طريق يكي از دوستان قديمم با آوند آشنا شدم و من و پسرم سه روز باهم وقت گذاشتيم و در محيط بوديم و از نزديك همه چي رو ديديم و لمس كرديم.برخورد پرسنل آوند در وهله ي اول نظرم رو جلب كردكه خالصانه و عميقا كنار بچه ها هستن و پسر من زمان خداحافظي گريه ميكردو اعلام ميكرد دوست نداره بيادو ميخواد تايم بيشتري كنار دوستاش و مربي ها باشه و حس امنيت و آرامش رو كودكم همان سه روز اول از آوند دريافت كرد.من بارها از دوستانم شنيده بودم كه جاهاي ديگه بچه هارو با لگو سرگرم ميكنن اما من در آوند اين رو نديدم بلكه ديدم بچه ها با مشاركت همديگه اسباب بازي هاي متفاوت و جديد ميسازن و هركلاسي اسباب بازي خودش رو داره و با كلاس بغلي جابه جا ميكنه.مهمترين چيزي كه آوند به پسرم ياد داده گفتگو كردن و حل مسئله است اينكه بتوني خودت مشكلت رو به دوستانت يا اطرافيانت بگي و بعد راه حل بدي.من از آوند به خاطر تمام امكانات و تجربيات ارزشمندي كه در اين دو سال در اختيار من و همسرم و كودكم قرار داده سپاسگزارم و توصيه ميكنم حتما براي يك بار هم شده اين محيط رو از نزديك ببينين و بعد آگاهانه تصميم گيري كنين.

  1. "آیا استعداد بچه ها توی آوند شناسایی میشه؟ " بله
    "آیا بچه ها توی آوند با آزمون و تست استعدادیابی می شن؟" خیر
    اگه می شد یه نفر می اومد و مثل یه غیب گوی همه چیزدان یه نگاه به بچه های ما می کرد و می گفت " فرزندم تو ستاره شناس خوبی می شی و باید براش تلاش کنی. ولی در شنا استعدادی نداری و بی خودی وقت خودت رو در این زمینه تلف نکن" خیلی عالی می شد. البته شاید یه روزی دانش بشر به اونجا برسه و این آرزو دست یافتنی باشه ولی امروز این فقط یه آرزوست...
    ولی اون چیزی که امروز قابل دست یابیه "مشاهده و مواجهه" است. پیشروی این رویکرد کشور فنلانده و در اونجا کاری که انجام میدن اینه که بچه ها رو از سنین پایین در معرض و "مواجهه" با تجربیات متنوع قرار میدن و به کودک فرصت های متعددی می دن برای اینکه بتونه در خلال بازی ها و واکنش هایی که به محرک های محیطی اش میده، نشونه هایی از آنچه در درونش نهفته است رو به نمایش بگذاره. و از سوی دیگه به مربی ها "مشاهده" فعال رو آموزش میدن. چون در عمل هیچ کودکی نمیاد بگه خاله من امروز در خلال بازی با این ساز متوجه شدم که استعداد موسیقی خوبی دارم، در واقع نشونه ها همیشه خیلی کوچیک هستن و ما که برای این کار آموزش ویژه ندیدیم ممکنه اونها رو نبینیم. همونطور که والدین ما هم خیلی از استعدادهای ما رو در کودکی ندیدن...
    ولی اگر مربی دانش آموخته شیوه "مشاهده" باشه می تونه نشونه ها رو ببینه. می تونه ببینه که اگه یه کودک وقتی یه شعر رو داره ادا می کنه ریتم، نت و تحریر رو به درستی ادا می کنه پس احتمالاً هوش موسیقیایی خوبی داره. و این اتفاقیه که در آوند رخ می ده. در آوند بچه ها فرصت تجربیات متنوعی رو پیدا می کنن، صخره نوردی، آیرز، موسیقی، آواز، تئاتر، نجاری، تایچی، شطرنج، شاهنامه خوانی، کارآفرینی! (این واسه خودمم هم جالب بود واقعا که به بچه ها از این سن مفاهیم اداره یه کسب و کار رو آموزش می دن) و کلی تجربه دیگه. بچه ها در خلال این تجربیات واکنش های متفاوتی دارند و مربی ها چشم های تیزی دارن برای نظاره این واکنش ها
    من یه دختر چهارساله دارم که الان 4 ماهه میاد آوند. دخترم خیلی خجالتیه و توی فعالیت های گروهی کمتر دیده میشه. من نگران این بودم که بین بچه ها اعتماد به نفسش بیاد پایین. همون روزهای اول به مربی اش گفتم که من می خوام روی یه زمینه ای که نیکا بیشتر استعداد داره سرمایه گذاری کنم تا حرفی برای گفتن داشته باشه و احساس ضعف نکنه. مربی اش گفت اگه جواب دقیقی برای این سوالت می خوای باید یه کم صبور باشی تا من بتونم درعمل ببینم نیکا چه کارهایی رو متفاوت از بقیه انجام میده. پیشنهاد دادم که ازش تست بگیرن ولی نظر مربی اش این بود که تست یک ساعته امکان پذیره ولی عمیق نیست و باید در عمل ازش تست بگیریم، و بهم گفت که اعتماد کن، من به زودی نتیجه بررسی هام رو بهت می گم. تا اینکه یه روز مربی اش صدام کرد و گفت نیکا قوانین و مهره های شطرنج رو خیلی زود شناخت و بنظر می رسه که اینجا یه خبرهای خوبی هست. و موسیقی بطور محسوسی باعث میشه که مشتاق بشه و ارتباط بهتری با بچه ها بگیره و مشارکت بهتری توی فعالیت های گروهی نشون بده. اینجا هم احتمالاً خبرهای خوبی هست... من رفتم و این مسیر رو دنبال کردم و الان خیلی خوشحالم که تشخیص مربی اش کاملاً درست بود. بچه هایی که برون گرا هستن معمولاً نشونه های دقیق تری از توانایی هاشون می دن و خودشون راجع به علایقشون میان و حرف می زنن. ولی بچه های درون گرا نشونه های کمرنگ تری از خودشون به جا می ذارن و ممکنه درک دقیق توانایی هاشون کار ساده ای نباشه.
    شاید مهمترین کاری که گهرناز پشوتنی برای نیکا کرد این بود که به نیکا "فرصت مواجهه" داد و مربی اش "مشاهده گر" دقیقی بود.
    آوند محیطیه که برای شکوفایی بچه ها یه محیط آروم و پرنشاط فراهم می کنه و به بچه ها با تنوعی از توانایی ها فرصت های متفاوت می ده. اینجا گوناگونی بچه ها و استعدادهاشون به رسمیت شناخته می شه و هر بچه ای با هر نوع شخصیتی فرصتی برای بروز استعدادش پیدا می کنه.
    پیشنهادم به مامان هایی که به دنبال شناخت دقیق تر هستن اینه که بیان و از نزدیک یه روز رو با آوند بگذرونند. اگه یک روز بچه ها و واکنش هاشون رو در آوند از نزدیک ببینین خودتون تفاوت رو احساس می کنین.

  1. با سلام
    از نظر من آوند تنها موسسه ای هست که انقدر به رشد و پرورش کودک اهمیت می دهد و مربیان خود را با کارگاه های مفید پرورش کودک به روز می کند. من شخصا راضی هستم و با خیال آسوده دخترم را هر روز به این مکان میفرستم و ممنون از مربیان آوند که با حوصله این فضای رشد را برای بچه ها فراهم میکنند.

  1. با سلام
    من یک پدر 35 ساله هستم که یک سال پسرم رو آوند گذاشتم.. به نظر من آوند یک محیط خاصه برای کودکان... مهم ترین چیزی که آوند به پسر من داده قدرت گفتگو هستش.. اونا تو آوند راجب همه چیز گفتگو می کنند حتی با هم بازی های خودشون و مشکلاتشون رو با گفتگو حل می کنن. این رویکردو واقعا کم میشه پیدا کرد.
    البته من از رویکرد طبیعت گرای این موسسه هم خیلی لذت بردم. چون محیط زیست به عنوان یکی از دغدغه های اصلی خودم هست و واقعا خوشحالم که فرزند من از 3 سالگی با این مسائل آشناست و این باور داره درونش نهادینه میشه.
    در جواب دوستمون که کاملا معلومه یه پدر یا مادر دلسوز هست (نه یه رغیب!!!) الان هم توی آوند ما چیزی به عنوان استعداد یابی نداریم و بابت این مسائل پولی پرداخت نکردیم. من سوالم از این پدر یا مادر یا رغیب دلسوز اینه که چرا این همه آدرس دادن؟؟؟ این مقاله هنوز هم در سایت آوند وجود داره!!! و این مسئله دغدغه آوند هست و ما کلاسی تحت عنوان استعدادیابی اونجا ندیدیم.. خواهش می کنم اگه چیزی وجود داره توضیح بدید که الان چه پولی در آوند بابت استعدادیابی گرفته میشه؟؟
    توی برنامه بچه ها کلاس های زبان، شعر و موسیقی، نجاری، تایچی، صخره نوردی و شاهنامه وجود داره و البته یک کلاس ورزشی برای مادران. یه سری کلاس تخصصی هم هست که اختیاریست و ما ثبت نام نکردیم..
    البته بهترین قسمت برای خانواده ما کلاس ها و جلسه های ماهانه هست که به صورت جداگانه برای پدرها، مادرها و همچنین پدر بزرگ و مادر بزرگ ها برگزار میشه هستش. واقعا مطالب و آموزش های خوبی مطرح میشه.. و برای کسانی مثل من که در زمینه تربیت فرزند تجربه ای ندارم کمک بزرگی هست، این مسئله خیلی برای من جالب بود که آوند برای جلسه پدر ها اهمییت ویژه ای قائل هست و همیشه با استفاده از روش های مختلف مثل پیامک، تماس و ... پیگیر حضور پدرها در این جلسه هستند.

  1. خانم پورسینا نویسنده این بازخورد از ما تقاضای حذف بازخورد خود درباره موسسه آوند را داشتند.

  1. خانم پورسینا نویسنده این بازخورد از ما تقاضای حذف بازخورد خود درباره موسسه آوند را داشتند.

  1. من موسسه ی آوند را 6 سال است که می شناسم و هر دو فرزندم را به این موسسه سپرده ام. آوند مهدکودک نیست! آوند مکانی است برای رشد! رشد برای بچه ها و خانواده ها! محلی است برای تمرین مهارت های زندگی. در آوند هر اتفاق فرصتی می شود برای رشد. مسلما هیچ محیطی کامل نیست ولی همان که در آن دغدغه ای باشد برای رشد و بهتر شدن قابل تقدیر است. بارها با همسرم درباره ی این گفتگو کرده ایم که خانم پشوتنی عاشق کودکان این سرزمین است. برای آن هر ایده ی نابی را با روحیه ی یادگیری می پذیرد و دنبال می کند و برای آن بی وقفه تلاش می کند.
    من و خانواده ام قدردان لحظاتی هستیم که در آوند با دیدگاه زندگی برای خدمت و رشد سعی کردیم به خودمان دوباره نگاه کنیم، از بچه هایمان یاد بگیریم ، خودمان را در بچه هایمان بیابیم و در تعادل رفتارهایمان بکوشیم.
    هر دو فرزند من آوند را دوست داشته و دارند. حالات و روحیات بچه ها همیشه یکسان نیست اما تحربه ی من از آوند چنین است که برای حال خوب بچه ی من تلاش می کند. آوند بچه ها را یاری می کند تا خودشان را زندگی کنند، خودشان را دوست بدارند و با پذیرش انسان ها و محیط زندگی از زندگیشان با پویایی و شوق و عشق لذت ببرند.

  1. به قول همسرم آوند فقط محل نگهداری کودکان است و نه بیشتر.
    کسانی که فقط انتظار و نیاز دارند در روز چند ساعتی بچه را جایی بگذارند برای نگهداری تا بتوانند به کارهای روزمره برسند و یا مادران شاغل که چاره ای ندارند که به چنین موسسه ای اعتماد کنند. بیشتر از این هیچ اتفاقی در آوند نمی افتد.
    غذای روزانه در آوند در هفته شامل کشک بادمجان، آش،خورشت کرفس، خوراک لوبیا. و یکشنبه ها که اردو و فضای باز که غذاهای متفاوتی دارند.
    حتی یکی از دوستانم دیده که ناهار برای بچه ها نیمرو سرو شده است.
    برنامه غذایی فقط جهت شو آف است و در عمل اجرا نمیشود.
    متاسفم برای آوند.

  1. واقعا يك مهد تبليغاتي با هزينه بسيار بالا
    و به هيچ يك از مواردي كه خودشون به اصطلاح اعتقاد دارند رسيدگي نميشه
    واقعا براي خودم و والدين ساده لوح متاسفم كه عمر بچه ام رو تلف كردم
    من تو همون نزديكي مهدي رو انتخاب كردم كه با شهريه پايينتر همه اون كارها انحام ميشه با وسايل خاص تر و حرفه اي تر و حداقل امكانات بهتر
    و نظافت عالي

  1. Nazanin Taraj?:
    سلام من مامان بردیا هستم و پسرم دو سال و نیمه که اوند میره
    از دید من اوند یک اجتماع کوچک با رویکرد انسان گرا هست که تمامی بچه ها در این اجتماع یک شهروند محسوب میشن و از تمام حقوق یک شهروند برخوردار هستن
    بچه ها هر کاری که میخوان میتونن انجام بدن فقط دو تا قانون براشون وجود داره آسیب به خود و دیگری در آوند ممنوعه
    روی تمامی جنبه های رشدی بچه ها کار میشه و من واقعا نتیجه اش رو بعد از دوسال در پسرم میبینم
    رشد و آگاهی خانواده در کنار بچه ها از هدف های آونده که در ابن زمینه برای آنها فرصت های متعدد استفاده از دوره های خودشناسی و پرورش و حتی ورزش رو فراهم نموده
    همیشه یک روانشناس کودک در اوند حضور داره که باعث میشه تمامی مسایل کودکان از راه درست و اصولی جلو بره و حل بشه
    مکالمه با بچه ها توسط مربیان بسبار اصولی و درست هست ؛ این رو از مکالمه بچه ها در منزل یا حتی در مهد زمان بازدید میتوان متوجه شد
    و در کل اینکه روزی که من رفتم برای ثبت نام ، هر انچه به من در قالب اهداف آوند توضیح دادند یک به یک در پسرم مشاهده کردم ، اوند شعار نمیده ، واقعا چیزی رو میگه روش می ایسته و انجام میده
    اسباب بازی نداره ولی توانایی ساخت اسباب بازی رو در بچه ها ایجاد میکنه
    از کوچکترین فضاها به نحو احسن به نفع بچه ها در جهت افزایش توانمندی هاشون استفاده میکنه
    اوند بچه هایی رو پرورش میده که در هر شرایطی بتونن زندگی کنن و حالشون خوب باشه
    پشت هر پروژه ای که دارن هدف بزرگی هست
    اوند قبل از ثبت نام دو روز در دو تایم مختلف صبح تا ظهر و طهر تا عصر به پدر و مادر و کودک اختصاص میده که طی دو روز با اوند زندگی کنن و از نزدیک شاهد هر انچه اونجا اتفاق میوفته باشن
    پس براحتی میتونید ببینید و انتخاب کنید
    در آخر بچه ها حالشون در این اجتماع کوچک خیلی خوبه چون باهاشون با احترام رفتار میشه و خودشون رو در جایی میبینند که به خصوصیات فردیشون اهمیت میدن ؛ و همه چیز با انتخاب خودشون پیش میره
    من از انتخابم راضی ام و سپاسگذار مسئولین آوند

  1. پسر من خيلي بهم وابسته بود و من خيلي نگران بودم ولي با راهكارهاي عالي پسر من رفت اوند و الان بعد ٢ سال و خورده اي از اونجا دل نمي كنه? واقعا پرسنل حرفه اي دارن و انسانيت بر خلاف بقيه محيطهاي اموزشي كه ماديات برايشان مهمه حرف اول را مي زنه علاوه بر اين اوند فقط به بچه ها توجه نداره بلكه كلاسهاي مختلفي براي ارامش مادران و كلاسهاي اموزشي رفتاري و پرورشي براي والدين دارد و همچنين درك خانوم پشوتني و بقيه همكارانشان از سختيها و مشكلات برخي خانواده ها واقعا بالا است .
    شادي و ازادي كودك در اين محيط سالم و امن فاكتور مهمي براي من هست.

  1. سلام
    من يه دختر ٣.٥ ساله دارم و دو ماهه كه نيكا رو به آوند مي برم. بيش از ٦ ماه دنبال مهد مي گشتم و اكثر مهدهاي خوب تهران رو ديدم. نهايتاً تصميم گرفتم نيكا رو به آوند بيارم و امروز مي گم كه چرا اين كار رو كردم:
    معيارهاي انتخاب من براي پيدا كردن مهد مناسب بيش از هرچيزي نحوه ارتباط با بچه ها بود. مهدي كه به بچه ها مهارت هاي ارتباطي ياد بده و روي اعتماد بنفس و خوشحالي بچه ها بطور هدفمند كار كنه. از آموزش مستقيم و كلاس هاي فشرده آموزشي گريزون بودم و دنبال يه مهدي بودم كه روش اموزشي غير مستقيم داشته باشن. تيم تخصصي داشته باشن و مربي هاي دانش اموخته داشته باشن و البته كه به برنامه غذايي و بهداشتشون هم اهميت ميدادم.
    با اينهايي كه گفتم گزينه هام خيلي محدود بودن. ولي نهايتا آوند رو انتخاب كردم. اينجا يه قانون فوق العاده داره كه ارزشش از هر كامنتي بالاتره و راستي و درستي نظرات و تجربيات ساير مادرها رو براتون شفاف مي كنه. و اون اينه كه شما براي جذب كودك بايد همراهش و توي كلاس بنشينين! خيلي از مهدها و مربي ها در حضور مادرها رفتارشون متفاوت از رفتار و شيوه هاي واقعي شونه ولي بچه ها خيلي معصومن و هميشه با ذات پاكشون رفتار مي كنن و براي خوشايند يه مادر تازه وارد نمي تونن نقش بازي كنن. من تجربياتم از رفتار بچه هاي آوند رو با شما در ميون ميذارم، اين تجربيات مال تيرماه ١٣٩٧ توي كلاس خاله معصومه در طبقه پايين مهده:
    ١- به يادموندني ترين تجربه من مربوط به يه روزيه كه پايه صندلي يكي از بچه ها (آراد) رفت روي پاي يكي از دوستاش (آرتين). آرتين خيلي دردش گرفت و با صداي بلند گفت آخ آخ پام. آراد تازه فهميد كه چي شده، بهش گفت "چيكار كنم حس ات بهتر بشه؟! " آرتين شروع كرد به فكر كردن! مربي وارد شد و از بقيه بچه ها خواست كه با آرتين همفكري كنن، هر كس يه پيشنهادي داد. در نهايت آرتين گفت قلقلك! آراد آرتين رو قلقلك داد و جفتشون خنديدن و حل شد...
    من باور نمي كردم كه اينها دو تا بچه ٤ ساله هستن! كم كم به اين گفتگو توي آوند عادت كردم، اين سواليه كه شما تقريبا هر روز توي كلاس ها مي شنوين"چيكار كنم كه حس ات بهتر بشه؟"
    ٢- بچه ها روزهاي دوشنبه اجازه دارن از خونه با خودشون اسباب بازي بيارن. وقتي اين موضوع رو فهميدم فكر كردم پس دوشنبه ها روز دعواست... يكي از دوشنبه ها كه توي آوند بوديم يكي از بچه ها (پرسون) يه اسباب بازي خيلي خاص و خوشگل با خودش آورده بود. يه خونه پري دريايي. دخترا دورش جمع شدن و شروع كردن به بازي با خونه پرسون. پرسون تازه داره توي اين كلاس جذب ميشه و هنوز جا نيافتاده. اون روز حاضر نشد اسباب بازي اش رو به بچه ها بده. فكر مي كردم كه الان مربي بايد بياد و باهاش صحبت كنه كه يا با هم بازي كنن يا اسباب بازي اش رو بذاره توي كيفش. مربي اومد و از بچه ها پرسيد بچه ها بايد از پرسون بپرسين كه دوست داره اسباب بازي اش رو بهتون بده؟ بچه ها پرسيدن و پرسون گفت نه. مربي گفت بچه ها پرسون دلش نمي خواد به اسباب بازي اش دست بزنين، اون مي تونه انتخاب كنه و الان انتخابش اينه كه تنهايي بازي كنه. در كمال تعجب بچه ها پذيرفتن! اين اتفاق و مشابه اش تقريبا هر دوشنبه توي آوند مي افته، اينجا انتخاب يه موضوع شناخته شده براي بچه هاست، و وقتي بچه اي چيزي رو انتخاب مي كنه ديگه براي بقيه بچه ها همه چي تمومه!
    ٣- يه روز در هفته روز شاهنامه خوانيه. تصور مي كردم بچه ها چه دركي از شاهنامه دارن؟ من خودم هم هنوز درك دقيقي از شاهنامه ندارم. يكي از روزها يه خانمي كه تخصصي مياد و شاهنامه خواني مي كنه اومد و يكي از داستان هاي شاهنامه رو به زيون ساده تعريف كرد، جان كلام داستان اين بود كه روح زندگي در جهان هستي جاريه و ما بايد هر كدوم به سهم خودمون روح زندگي رو توي دنيا جاري كنيم. بنظرم خيلي عجيب اومد كه اين مفاهيم براي اين سن قابل درك باشه. مربي از بچه ها پرسيد كه هر كدوم دوست دارن چي به دنيا بدن! يكي گفت من آتش نشان دنيام! مربي گفت خيلي خوبه پس تو همدلي به دنيا ميدي. يكي گفت من پليس دنيام! مربي گفت پس تو امنيت به دنيا ميدي. يكي گفت من پرنسسم، مربي گفت پس تو به دنيا زيبايي ميدي و...
    اخر كلاس يه كره زمي آوردن و بچه ها تمام حس هاي خوب رو به كره زمين دادن. يكي اومد و گفت من اتشنشانم و بهت همدلي ميدم، دومي گفت من پليسم و بهت امنيت ميدم و... بعدش از بچه ها خواستن نقاشي بكشن و بچه ها خودشون رو كشيدن كه هر كدوم داشتن به دنيا يه چيزي مي دادن
    ٤- توي مهد بعضي از دوستان هستن كه محدوديت هاي فيزيكي دارن ولي با مهد همكاري مي كنن. توي كلاس موسيقي يه دوستي هست كه نابيناست ولي صدايي داره كه بينظيره و بسيار حرفه اي و تخصصي آواز مي خونه. يه عمويي هست كه كر و لاله و هفته اي يكبار با بچه ها نجاري مي كنه. بسيار خلاقه و از هيچي با بچه ها سازه هاي هيجان انگيز مي سازه. هدف مهد اينه كه بچه ها بدونن هيچ محدوديتي باعث نميشه كه نتونن بهترين باشن. برنامه كلاس هاي اين دوستان رو مي تونين از مهد بپرسين و از نزديك بياين و اين دوستان فوق العاده با استعداد رو از نزديك ببينين...
    كلام آخر اينكه حرف زدن آسون ولي متفاوت و ارزشمند بودن بسيار سخته
    من براي اومدن نيكا به اين مهد از اميرآباد اسباب كشي كردم و اومدم ميرداماد . اسم دخترم نيكا ضياييه و توي كلاس معصومه جون هستش.
    پيشنهاد مي كنم براي شناخت اين مهد بياين و از نزديك ببينين، نه رفتار كادر آموزشي رو بلكه رفتار بچه ها رو ببينين. اينجا كودكاني رو مي بينين كه از فرهنگ بيمار اين روزهاي كشورمون بسيار دورند. بچه هايي با درك اخلاقي و اجتماعي غني و رابطه نزديك با زندگي.
    لازمه كه منصف باشيم. لازمه كه ارج بديم به تلاش آدم هايي كه با تمام وجود و خالصانه براي خوب بودن حس فرزندان ما تلاش مي كنن. لازمه كه تفاوت مهد هاي سطحي با برنامه هاي تصنعي رو از مهد هاي اندكي كه نگرش عميقي رو دنبال مي كنن و براي آموزش خانواده ها بطور مستمر دوره هاي تخصصي مي گذارند درك كنيم. لازمه كه به هم كمك كنيم تا بتونيم بچه هامون رو بهتر از خودمون بزرگ كنيم
    من امروز سهم خودم رو جاري كردم
    لازمه كه همه مون سهم مون رو در بهتر كردن دنيا جاري كنيم...

  1. با سلام ..میشه سوال من رو پاسخ بدین ؟که آوند یک مرکز خصوصی هست یا دولتی یعنی مجوزش رو از کجا گرفته ؟
    را تشکر

  1. من مامانی هستم که چند ساله با آوند در ارتباطم، واقعا برای من مهد گذاشتن دخترم تصمیم بسیار سختی بود، دیدگاه خیلی مثبتی نسبت یه مهدکودک ها نداشتم، منتهی از وقتی با آوند آشنا شدم بسیار راضی ام ، واقعا آوند بیشتر و فراتر از یک مهد کودک ، اول اینکه آوند قبل از اینکه فعالیت مهد کودکی انجام بده یک انجمن و موسسه حمایت از محیط زیسته ، پیشنهاد میدم اگر دیدگاهی کمی متفاوت تر از مهد کودک های عرف دارید بچه هاتونو اوند ببرید، درسته اوند حیاط وسرسره و وسیله بازی نداره اما هفته ای چند روز بچه ها رو میبرن باغ کودکی ، فضایی که بچه ها به واقعا اونجا زندگی می کنند، دختر من از وقتی رفت آوند عزت نفس و قدرت انتخابش توی زندگیش خیلی بیشتر شده و من تغییراتشو کامل حس میکنم ، متد ها و روش هایی که خانم پشوتنی و موسسین و مربیان آوند دارند بسیار متفاوت و درسته و من به شخصه لذت میبرم و تحسینشون میکنم.ضمنا من بخاطر دخترم خیلی روزها رفتم اوند و فضا و بچه ها رو دیدم تا الان فضای افسرده مشاهده نکردم، تا الان رفتار بد مربی ها رو با بچه ها ندیدم.
    سرتاسر دیوارها و اتفاقات روزانه اوند مملو از آیین و معناست، من فکر میکنم بچه ها در آوند بیشتر از اینکه اموزش داده بشن ، پرورش پیدا میکنند، خودشونو باور می کنند، مهارت های زندگی کردن پیدا میکنند.
    در مورد غذا و میان وعده تا جایی که من اطلاع دارم و دیدم برنامه متنوعی برای بچه ها ترتیب داده شده، ضمن اینکه یه روزهایی بچه ها خودشون به عنوان یک بازی در اماده کردن غذا سهیم میشن، برنامه غذایی اوند برای بچه ها داستان و مراسم خاصی داره که بچه ها رو با حواسشون و طعم غذا ها و درست غذا خوردن اشنا می کنه.
    بازی هایی که در اوند انجام میشه بسیار متنوع و متفاوته و بچه ها یاد می گیرند که با وسیله های متفاوت بازی کنند و سرگرم بشن ، من به شخصه این ساختار شکنیو خیلی دوست دارم اما بیشترین بخشی که در اوند به عنوان مادر می پسندم ، باغ کودکی و گردش سه روزه ی بچه ها در اونده که فکر میکنم بچه ها در این فرایند با طبیعت ارتباط بهتری برقرار می کنند و می تونن بازی هایی انجام بدن و مهارت هایی کسب کنند که در منزل به هیچ عنوان امکانش براشون مهیا نیست.

  1. موسسه آوند ، موسسه ای خاص برای کودکم بود من از ۳سالگی تا پیش دبستانی دخترم در آوند بود.
    به نظر من بچه ها با حق و حقوقشون کاملا آشنا میشن ، قدرت حل مسئله پیدا میکنن ، به چشم کودک دیده نمیشن و انسانهایی با سن ۳یا۴یا۵ دیده میشن باهمه حق و حقوق انسانی، با قدرت انتخاب آشنا میشن و برای داشتن حق انتخاب شون در موسسه و خانه تلاش می کنن و ...
    کلا موسسه آوند به درد خانواده هایی میخوره که دنبال آرامش کودک و افزایش مهارت های زندگی کودکشون هستن و صرفا دنبال آموزش و دانشمند پروری نیستن

  1. من هم بيشتر از يك سال هست كه پسرم اوند ميره و حقيقتا اوند رو دوست دارم و اونجا رو خونه دوم خودم ميدونم
    پروسه جذب در اوند بسيار كودك محور هست من اصولا هيچ مهدي نديدم كه مادر در طول پروسه جذب بتونه بره و داخل كلاس بنشينه و اين پروسه براي اوند حداقل يك هفته حتي اگر كودك قبل از اين مدت جذب شود باز هم پدر يا مادر بايد يك هفته توي اوند همراه با كودك بمانند.
    پسرم از هر كلاسي كه به كلاس بالاتر رفت من با حجم بزرگي از دلبستگي با مربي قبلي پسرم در قلب خودم و او ومواجه شدم . من عاشق اين نوع رابطه هستم كه دلبستگي ايجاد كرده و نه وابستگي . خاله ها مهربان صبور وبادرايتند . حقيقتا هرگز رفتاري نديدم كه احساس كنم فرزند من يا ديگري برايشان عزيزتر است .
    اوند ادبياتي خاص خودش رو دارد كلمات عبارات و نوع حل مساله خاص خود را دارد. كم كم پسرم با اين ادبيات اشنا شد من پسر ٥ ساله اي دارم كه به خواهرش ميگه بجاي دعوا گفتگو كنيم .
    بيان احساس دارد و از احساس خودش اگاهه ، وقتي حالش از چيزي خوب نيست ميدونه دقيقا از چي حالش بده و خودش بيان ميكنه كه بهتره چكار كنه كه حالش خوب بشه .
    براي من اوند دستاوردهاي بزرگي داشته .و اعتماد من رو جلب كرده بطوري كه ميدانم اگر مربي نجاري با سه تا چكش ميره سر كلاس حتما دليلي داره شايد قراره پسر من صبوري كردن رو يادبگيره وگرنه خود من ميدونم كه قرار نيست پسر ٥ ساله من در يك سال نجار بشه، براي من كلاس نجاري بچه ها فرصت يك تجربه هيجان انگيزي شناخت إبزارو كاوش هاي بساوايي است.
    اوند تاب و سرسره نداره ولي مربي هاي خلاق و دلسوز داره اصولا و أساسا نقطه قوت اوند مربي هاش هست .
    هر مهدي نقاط ضعف و نقاط قوت خودش رو داره و اصولا هيچ كس نميتونه مهدي رو پيدا كنه كه صَد درصد خواسته هاش رو پوشش بده ولي اوند انعطاف پذير و پوياست گوش شنوا براي خواسته هاي كودكان داره و در نتيجه همين رفتار كودكان هم انعطاف پذير و پويا شكل ميگيرند.
    اميدوارم اوند روند رو به رشدش رو ادامه بده هميشه گوش شنوا براي شنيدن داشته باشه انعطاف پذير و انعطاف پذير تر باشه .
    و فضاي حركتي بيشتري براي بچه ها تدارك ببينه .

  1. من اردیبهشت ماه یه پیام گذاشتم همینجا و درمورد آوند نوشتم. از خرداد دخترم به مهد جدیدی که خیلی ازش راضی هستم میره. امروز خانم پشوتنی زنگ زدن به من و اعتراض کردن که چرا این متن رو نوشتم و چرا تعریف نکردم از آوند:|
    اومدم ببینم چی نوشته بودم. خط اول نوشتم که فقط ۵روزه دخترم میره آوند. حالا شما فکر کنید من تا آخر اردیبهشت دخترمو بردم آوند و بسیار متاسفم که باید بگم در هفته سوم اردیبهشت یه روز دخترم اومد خونه گفت خاله منو زده. و داستانی که تعریف کرد این بود که یکی از بچه ها(بچه یکی از مربیهای آوند) آب ریخت رو نقاشی من، من زدمش، خاله منو زد.
    فرداش با مشاورشون صحبت کردم به من گفت این اتفاق نیوفتاده و دختر شما کسی رو نزده اصلا و کتک هم نخورده. دختر شما قصد داره شما رو ناراضی کنه تا برگردونیدش خونه.
    من سعی کردم به دخترم خودم و آوند فرصت بدم.
    متاسفانه هفته بعد دوباره دخترم با گریه وحشتناکی اومد خونه و گفت خاله منو زده، من خاله رو دوست ندارم.من نتونستم تحمل کنم و همون موقع زنگ زدم آوند، خانم رضایی وقتی صدای گریه دخترمو شنید گفت شما اول برو بچه رو آروم کن بعد با هم صحبت میکنیم. دخترم تعریف کرد که ''داشتم کاردستی درست میکردم، خاله گفت پاشو کلاسو تمیز کن،بعد خاله عصبانی شد، گفت دهنتو ببند بی تربیت، از کلاس رفت بیرون و درو محکم زد، همه بچه ها گریه کردن، بعد اون یکی خاله رفت بیرون باهاش صحبت کرد، خاله اومد و همه بچه ها رو برد آیرز و من موندم توی کلاس که نقاشی کنم. بعد خاله اومد و به من گفت برو بیرون توی راه پله بشین(صندلی تفکر) منم یه صندلی آبی بردم و اونجا نشستم'' همه این اتفاقات فقط ظرف ۲ساعتی که دخترم اونجا بوده. فقط خدا رو شکر میکنم بچه ام اصلا نفهمیده این همه اتفاق چی بوده و برای چی بوده. اصلا متوجه نشده که تنبیه شده. چون اصلا نمیدونسته چی کار کرده. یکی از مادرها اونروز شنیده بود که یکی از خاله ها داد زده بود که بشین سرجات.(احتمال میدم مرتبط با قضیه دخترم باشه) اون روز با خانم پشوتنی تلفنی صحبت کردم. روز بعد رفتم حضوری صحبت کردم. ایشون هیچ کدوم از حرفهای منو قبول نداشتن. هیچ قسمتی از اتفاقی که برای دخترم افتاده بود قبول نداشتن.و در آخر به من گفتن شما یک انسان کمالگرا هستید که مطمئن باشید هیچ وقت جایی با معیارها و ایده آلهاتون پیدا نمیکنید. متاسفم که باید بگم ایشون حتی به من گفتن هرجایی که میخواید ببرید بچه رو اما تا زمانی که کبود خونه نیومده اعتراضی نکنید به مهدش:(((
    من فقط انتظار داشتم که به من بگن حتما پیگیری میکنن. اما فقط گفتن من به اون خاله اعتماد دارم و ۹۹.۹۹٪ احتمال میدم هیچ کدوم این اتفاقات نیوفتاده باشه:|
    حالا امروز ایشون به من زنگ زدن که حداقل باید تعریف هم میکردید:| گویا شکنجه گرها باید تقدس هم بشن.
    دخترم از اتفاقات آوند دچار شب ادراری شد و حتی یه مورد بی اختیاری دفع مدفوع در خواب در شبی که اون اتفاق افتاد:(
    ایشون گفتن پدرمادرها اومده اینجا و گفتن این چرت و پرتها چیه که راجع به آوند میگن.(با همین لحن) درجوابشون گفتم اگه اینها از نظر والدین چرت هست که خوب دلیلی نداره شما اعتراض کنید.
    گفتم شاید مواردی که نوشتم خیلی بیانگر تمام اتفاقات آوند در اون یک ماه نبوده باشه. خواستم اینا رو هم اضافه کرده باشم.
    فقط خواهش میکنم بچه ها رو آگاهانه بفرستید مهد. کنترل داشته باشید روی مهدها و رفتار بچه هاتونو زیرنظر بگیرید بعد از ورود به یه مهد جدید.. نه اینکه یکی مثل پشوتنی بیاد به من بگه ما ۱۰ساله سابقه داریم و همه ما رو میشناسن(پس حرفهای شما رو باور نمیکنن)
    من فقط از تجربیاتم گفتم. انتخاب با شماست که قطعا بهترینها رو برای بچه هاتون میخواید

  1. سلام
    من ۵روزه که دخترمو میبرم آوند:
    ۱-حتی یک بار ندیدم بازی گروهی آنجام بدن، فکر کنم حتی یه توپ هم توی مهد پیدا نمیشه
    ۲-هیچ بازی انفرادی که یه کم هیجان ایجاد کنه در بچه، هم ندارن. فقط نقاشی با آبرنگ، پاستل، مداد رنگی، ماژیک، خمیربازی، کاردستی، که البته همه اینا رو هم اصلا هیچ دخالتی در آموزش یا همکاری با کودک ندارن. بچه به تنهایی کمی خط خطی میکنه تا وقتی خسته بشه. و البته باکس شن خشک که اونم سایز باکسش شاید ۷۰در ۱۵۰سانت باشه که ۴-۵ تا بچه میتونه توش بشینه که مدام با هم مشکل دارن که اون یکی شن ریخت روی پام و لباس و ...
    ۳- به شدت شلوغ و پرجمعیت (وحشتناک)
    در یک کلاس ۱۲ متری ۱۲ بچه با ۲تا مربی + کمد و شلف و... به هیچ کسی هم جواب رد نمیدن برای ثبت نام. و شنیدم که به مادری میگفتن این کلاسها ظرفیت ۱۵نفر دارند
    ۴-از اون پروژه های تبلیغاتی هیچ خبری نیست. یک بار در هفته یه آقایی میان با ۴-۵ تا چکش و یه بسته میخ و چند تا تکه چوب مثلا کلاس نجاری. خودتون حساب کنید که ۱۲ تا بچه با ۴-۵تا چکش چه اوضاعی میشه. میگن هرکدوم ۳تا میخ میتونن بکوبن، بعضی از بچه ها اینقدر معطل چکش میشن که عطایش را به لقایش میبخشن :|
    ۵- یک ساختمان ۴طبقه است که روبروی در ورودی اتاقی بدون پنجره قرار دارد که کلاس است با تعدادی کودک!!! طبقه زیرزمین آشپزخانه و محل سرو صبحانه، به قدری کوچک و شلوغ است که خود مربیها و مسئولین هم جا نمیشن، به همین دلیل کمتر دیدم بچه ای برای صبحانه بره.
    طبقه همکف یه اتاق که درواقع ورودی قسمتی از مهد است و ضمنا دستشویی و یه اتاق ۹متری که کتابخانه است و مخصوص دعا و نیایش، حساب کنید این همه بچه و خاله چه جوری باید تو اتاق ۹متری جا بشن. از اتاق ورودی به قسمت دیگه زیرزمین راه داره که ۳کلاس داره با شرایطی که گفتم.بچه ها مدام در حال بالاو پایین رفتن از پله هستن. ۳کلاس هم بالای این ۳کلاس هست که همین شرایط را دارد. در طبقه مدیریت، طبقه اول، هم ۳کلاس دیگر مخصوص بچه های بزرگتر است. یه طبقه هم بالای مدیریت که نرفتم و نمیدونم چه خبره.
    در کل میخواستم فقط بگم که چقدر فضا غیر استاندارد است.
    ۶- هیچ نوع وسیله بازی اعم از تاب و سرسره و استخر توپ و هرچی که به ذهنتون برسه نداره
    ۷- شهریه ۱۵۷۰تومان ماهانه که شامل یه ناهار و یه میان وعده میشه. یه میان وعده با خانواده است. و اون یکی میان وعده هم هر چند وقت با یکی از بچه های مهد.
    با این شهریه فکر میکنید چی میدن بهشون؟ میان وعده ژله!!!!!!!!!!!! که هیچ ارزش غذایی نداره :(
    ۸-در تایم دعا و نیایش ۲تا شعر میخونن که تو این مدت فقط ۲تا شعر شنیدم ازشون،قدیمی. خودشون میخونن، اگه بچه ای بلد باشه میخونه وگرنه شنونده است. بعد هم هرکی بره کلاسش. به جز این مورد دیگه هیچ موسیقی و شعر و آهنگی وجود نداره. برای هر فعالیت دیگه ای که انجام بشه شهریه جدا باید بدید. که البته اونم ندیدم برنامه ای داشته باشن براش
    ۹- کلا خانم پشوتنی فقط بلده از مجموعه ساختمان خوب استفاده کنه جهت درآمدزایی، هر سوراخی رو مخصوص چیزی قرار داده که پولی براش داشته باشه. کلاس هوش حرکتی، آیرز ،.... همه شهریه جدا دارن. بچه های ۳ساله هوش حرکتی به چه دردشون میخوره؟ یه کم دویدن و هیجان و بازی گروهی از هرچیزی براشون مفیدتره.
    ۱۰-فقط اگه خواستید ثبت نام کنید حتما یه روز از ساعت ۸تا ۱۰-۱۱ برید اونجا بشینید و ببینید بچه ها با چه وضعی میان داخل. همه افسرده. همه به زور میان داخل. گاهی هم خاله باید بیاد بغلش کنه ببره چون خودش نمیخواد بره.
    اگه واقعا این مجموعه توانایی ایجاد فضای شاد برای کودک رو دارن چرا پس بچه ها اینقدر افسرده هستن. همه ناراحت و غمگین.
    ۱۱- یه سری به کلاسها بزنید حتما. بچه ها همه آروم و ساکت و افسرده. من تعجب که چرا اینجوری هستن. بچه ۴ساله اینقدر آروم و ساکت. به زور میخندن.
    از یکی از والدین پرسیدم که بچه شون توی خونه هم همینقدر آرومه؟ آقایی بودن و پسرشونو آورده بودن، گفتن اصلا و دیدن این وضعیت برای خودشون هم عجیب بود.
    ۱۲- یه مشاور یه روز در هفته میاد برای مشکلات بچه ها در مهد. به من اعتراض میکردن که چرا وقتی دختر شما میاد پیش شما بغلش میکنید!!!!!!!!! شما فقط میتونید نگاهش کنید. نه بغل نه بوس نه هیچ عکس العمل دیگه. به قول همسرم اینا انتظار دارن من دخترمو از خودم دور کنم تا به اونا نزدیک بشه، اعتمادشو به من از دست بده تا به اونا اعتماد کنه!!!!!!!(واقعا احمقانه است)
    وقتی گفتم قرار نیست من از خودم دورش کنم، آوند باید برای بچه ها جذابیت ایجاد کنه تا بچه ها به راحتی از والدین جدا بشن، خیلی راحت گفتن خوب شما میتونید مهدی انتخاب کنید که این جذابیتو براش ایجاد کنه!!!!!!!! همینقدر بی ادب.
    ۱۳- منفی ترین نکته ای که بهش برخورد کردم اینکه رفتار مربی ها با همه بچه ها یه جور نیست. بچه ای ساعت ۱۰-۱۱ میاد توی کلاس، وقتی تقریبا اکثر بچه ها هستن، خاله ها میان بغلش میکنن، بوس و عاشقتم و تو خیلی خوبی و بی نظیری و... درحالی که این کار درمورد همه بچه ها نیست. در مورد بعضی ها اصلا نیست. فقط درحد یه سلام گرم. یکیو یه خاله بیشتر دوست داره اون بغلش میکنه، یکیو اون یکی خاله بیشتر دوست داره و مدام قربون صدقه اش میره. بقیه بچه ها هم که گورباباشون!!!!! بعد انتظار دارن بچه ها بهشون اعتماد هم بکنن.
    ۱۴- امروز از دخترم پرسیدم کدوم خاله رو بیشتر دوست داری، گفت هیچ کدومو دوست ندارم. به همین راحتی.
    این نشون میده چقدر مربی ها ناتوان درجذب بچه ها هستن.
    ۱۵-یه نکته دیگه که البته نظر شخصی منه اینکه به نظر میاد آروم و منزوی بودن همه بچه ها در مهد پدیده ای اتفاقی نیست. به نظرم آوند عمدا بخاطر راحتی کار خودشون و بخاطر جمعیت زیاد بچه ها تمایلی به جذب بچه های پر انرژی نداره و البته متقاضی زیادی هم داره بنابراین مشکلی هم در جذب نداره.
    ۱۶- فعلا که ثبت نام کردم و مجبورم این ماه بفرستمش اما بعید میدونم بخوام ادامه بدم با آوند.
    ۱۷-پزشک هستم. و ۵ساله که از کارم زدم که کنار دخترم باشم. همه اینها رو احساسی نگفتم و به نظرم این ها مشکلات آوند هستش.

  1. واقعا خاص هستند

افزودن نظر (نظر یا سوالی در مورد این مهد کودک دارید ؟ با پر کردن فرم زیر می‌توانید نظر خود را ارسال کنید)

می‌خواهم نظرم را ثبت کنم