برای جلوگیری از ظهور و رشد حسادت در کودکی، لازم است توجه داشته باشید که کودک را به دلیل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهید، بلکه با همدردی و همدلی و با برخوردهای حساب شده، در جهت حذف علتهای آن گامهای مؤثری بردارید.
لازم است به هر شکلی که شده او را از این حالت دور کنید؛ به کودکتان اجازه دهید عقدهتکانی کرده و احساس حسادت خود را برونریزی کند؛ چراکه مخفی نگهداشتن و درونریزی این احساس به زیان اوست. مثلاً به او اجازه دهید که حس نفرت خود را بیان کند، به شما بگوید که برادرش را دوست ندارد و در مقابل با خونسردی و منطقی با او رفتار کنید.
با خودداری از سختگیریهای زیاد و تنبیه ـ که موجب دشمنی و کینه توزی و ایجاد مشکلات روانی چون اضطراب و ... در کودک میشودـ و با تغافل و کنار کشیدن ظاهری خود، رفتار او را نادیده بگیرید و احساس ارزشمندی، شخصیت و محبوبیت را در او تقویت کنید.
پدر و مادر عزیز! در تربیت و برخوردهای خود با فرزندانتان هماهنگ باشید. همیشه زمینههای اعتماد آنها را فراهم سازید و هیچگاه فرزندانتان را با یکدیگر مقایسه نکنید. برای مثال اگر مایلید که اتاق کودکی همانند خواهرش تمیز و پاکیزه باشد، جهت رسیدن به این مقصود، کودک سهلانگار را با کودک وظیفهشناس مقایسه نکنید؛ چون کودک فکر میکند که خواهرش را بیشتر از او دوست دارید و این امر سبب تشدید رنجش و حس حسادت میشود.
بهترین راه از بین بردن زمینه حسادت در کودکان، به کارگیری عدالت و رعایت مساوات در بین فرزندان و توجه و محبت به همه آنها است. این نکته در آموزشهای تربیتی اسلام آمده و سفارش شده است که نسبت به فرزندانتان به عدالت رفتار کنید.
برخی مواقع به علت رعایت شرایط و مقتضیات سن و جنس فرزندان و مقدار نیاز آنها، خواه ناخواه به ظاهر تبعیضهایی را به وجود خواهد آورد. با نهایت دقت علل اینگونه تبعیضها را با فرزندانتان در میان بگذارید، به آنها بفهمانید که این تفاوتها از باب تبعیض و بیعدالتی نیست، بلکه مقتضای سن و جنس یا نیاز آنها است. به آنها یاد دهید که پیش از آنکه توجهات خود را به داشتهها و سهم دیگران کنند، متوجه این مسئله باشند که آیا سهمشان برایشان کافی است یا خیر. برای مثال اگر بچهای به ساندویچ درسته برادرش حسادت کرده و بر این باور است که به وی ساندویچ کوچکتری دادهاید، از او بپرسید که آیا این مقدار گرسنهگیش را برطرف نمیکند. بله، نگاه نیازنگرانه سبب مهار حس حسادت کودک میشود.
به لحاظ ساختار روحیـ روانی و عاطفی و نیاز بیشتر دختران، با رعایت ظرافت و درایت کافی، اولویت توجهتان را به آنها اختصاص دهید؛ چنانکه در روایات آمده، موقعی که از سفر برمیگردید اول از همه به دخترانتان هدیه بدهید.
زمانی که بچهای شما را به بیعدالتی و فرق گذاشتن بین بچهها متهم میکند، پاسختان به این بچه مدعی این باشد که پیش از هر چیزی باید دغدغه اینچنانی خود را متوجه نیازهای واقعیش سازد. به فرزندانتان بیاموزید که هچگاه توش و توان خود را درگیر «نگاههای مقایسهای» نکنند؛ چون این امر سبب میشود که در هیچ مقطعی در زندگی خود احساس آرامش و رضایت نکنند؛ چون انسان جهت خودپذیری و برخورداری بیشتر از لذات و مواهب زندگی باید آراسته به ویژگیهای استغنای طبع و وارستگی باشد، چه در غیر این صورت، همواره حسرت و غبطه داشتههای دیگران را خورده و بدینشکل بخشی از انرژی سازنده خود را از دست میدهد.
با پنهان نمودن برتری و برجستگی یکی از فرزندان نسبت به دیگری، می توان جلوی حسادت آنها را گرفت.
خوبیها و امتیازات مثبت کودک حسود را به او متذکر شوید و او را بدان خاطر بستایید، به گونهای که احساس خودکمبینی نکند. تعاملات شما با کودک حسود باید به شکلی باشد که به فردیت و هویت او احترام گذاشته و به هر طریق ممکن خودپذیری و احساس خودبسندگیاش را تقویت کنید. برای مثال، اگر برادر بزرگتر در ورزش فوتبال درخشش چشمگیری دارد، برادر کوچکتر را به سوی درخشش در ورزش شنا سوق دهید.
در برخی مواقع علت حسادت فرزندتان خود شما هستید؛ زیرا کودکان با الگو قرار دادن والدین و تأثیر پذیری از رفتار و کردار آنها ساختار شخصیتی و تربیتی خود را شکل میدهند. از این رو، اگر پدر و مادر خود مبتلا به حسادت و بدگویی از دیگران باشند، نمیتوانند از فرزندانشان انتظار داشته باشند که از چنین احساسها و رفتارهایی دوری کنند. بنابر این، شما که به تربیت صحیح فرزندانتان علاقهمندید، باید قبل از هر کاری خود را اصلاح کرده و اخلاق و سیرة خود را با اخلاق وسیرة اولیای الهی منطبق سازید.
دعواها، شکایتها، لجبازیها، گریه و ناز کردن کودک خردسال، دلیلی برای بازجویی از کودک بزرگتر نیست، چراکه این امر خود عاملی برای حسادت است. در مقابل، با درایت و دوراندیشی پیگیر مسئله باشید و سعی نکنید نشان دهید که جانب کودک کوچکتر را گرفتهاید.
از کودکتان نخواهید که اسباببازی خود را در اختیار کودک دیگر قرار دهد، بلکه خود با مقدماتی زمینه این امر را فراهم سازید تا او با میل و رغبت خود این کار را انجام دهد.
با تربیت دینی، دریای دوستی و محبت، خیرخواهی و نوعدوستی، صفا و صمیمیت با دیگران را در روح و جان کودکانتان روانه سازید و دراین راه از داستانهای پندآموز کمک بگیرید، تا آنها را از افتادن در دام حسادت نجات دهید.
ورود فرزند جدید به زندگی
کودک همواره احساس میکند عزیزترین موجود نزد پدر و مادر است. به هنگامی که ببیند دیگری در محبت با او شریک شده ناراحت میشود، اعتماد خود را از دست میدهد، به شک و تردید درباره موقعیت جدید خود میافتد؛ زیرا میبیند وضع به گونهای است که گویی والدین به کودک جدید محبت بیشتری دارند و او را فراموش کردهاند، از این رو سر ناسازگاری و حسادت را پیش میگیرد.
واقعیت این است که این احساس و ذهنیت کودکتان طبیعی است، زیرا با تولد نوزاد آشکارا از امتیازات و فعالیتهای نشاطآمیز او کاسته شده است؛ چون دیگر مثل گذشته نمیتوانید او را به پارک و سینما برده و اوقات خوشی را برایش فراهم سازید و باید نوزاد تازه ورود را تر و خشک کنید. اگر با چنین وضعیتی روبرو شدید بهتر است راهکارهای پیشنهادی زیر را به کار گیرید:
پیش از هر کاری در این موقعیت تازه نیاز به خویشتنداری و اندیشهورزی دارید، چون تولد نوزاد روال پیشین زندگیتان را دگرگون کرده است و سازگاری تازه تنها شامل حال شما نبوده و دربرگیرنده تمامی اعضای خانوادهتان است. استانداردهای کلیتان را پایین آورده و از میزان فعالیتهای پیشین خود در بیرون از منزل بکاهید، چون باید انرژی بیشتری را صرف این موقعیت تازه کنید.
با تربیتی صحیح بذر دوستی را بین فرزندانتان شکوفا سازید. پیش از تولد نوزاد ، کودک را از ورود او آگاه ساخته، سعی در فراهم کردن زمینه برای پذیرش و افزایش ظرفیت او داشته باشید؛ بهعنوان مثال به او بگویید به زودی یک همبازی پیدا خواهد کرد و چیزی را از طرف نوزاد به او هدیه دهید.
خود را در جای کودک بزرگتر گذاشته و بدین شکل راحتتر احساسش را درک کنید. موقعیت جدید را به وی گوشزد کرده و او را به سوی سازگاری تازه سوق دهید و در عین حال به وی بباورانید که پس از گذشت مدتی، اوضاع به روال پشین باز خواهد گشت.
کودک بزرگتر را برای نوازش و محبت به نوزاد با خود همراه سازید؛ و به او اجازه دهید با نوزاد بازی کند، یا در نگهداری و انجام کارهای او سهیم باشد. و او را به خاطر همین کار تشویق کنید.
نوزاد جدید به توجه و حمایت بیشتری نیاز دارد، اما میتوان بهگونهای به او توجه کرد و نیازهای او را برطرف نمود که کودک دیگر متوجه نباشد. مثلاً مادر موقعی که کودک بزرگتر در خواب و یا مشغول بازی است به او شیر بدهد. و یا مادر میتواند به او چیزی مثل بیسکویت داده و سپس به نوزادش شیر بدهد. اگر مادر مشغول شیر دادن یا نظافت کودک کوچکتر است، پدر میتواند با کودک بزرگتر بازی کند یا طوری او را مشغول کند که احساس طردشدگی نکند.
برای اینکه حس حسادت فرزندتان مهار شود، شدیداً مراقب صحبتها، گفتار و عبارات خود باشید. به زبان سادهتر، محرومیت او را نباید مرتبط با نوزاد سازید. برای مثال زمانی که نمیتوانید به خواستههای دخترتان پاسخ دهید در جواب نگویید که باید پوشک داداش کوچولویت را عوض کنم. در عوض از عبارتهایی چون دستم مشغول است، سه دقیقه صبر کن و ... استفاده کنید تا کودک، نوزاد را گنهکار نینگارد.
با این که کودک به علت توجه مادر به نوزاد، تا حدی خود را فراموش شده احساس میکند، ولی می داند که نوزاد به توجه بیشتری احتیاج دارد. والدین میتوانند ضمن گفتگو با بچة بزرگتر و تفهیم و آگاه کردنش، او را قانع کنند و با گوش دادن به حرفهای او، بار دلتنگی و نگرانیاش را سبک کنند.
میزان مهر و محبت خود را نسبت به کودک حسود افزایش دهید. مهر و محبت انفرادی تسکین دهنده و آرامشبخش است. کودکان نیاز دارند در مواردی والدین تنها آنها را در کنار خود گیرند، دستی به سر و رویشان بکشند و به آنها دلگرمی دهند، آنچنان که کودک احساس کند فرزند منحصر به فرد خانواده است و محبت والدین تنها در انحصار آنهاست.
بلاخره اینکه، کاری کنید تا کودکتان احساس بزرگی، عظمت و جرأت نماید؛ مثلاً به او بگویید تو بحمد الله بزرگ شدهای، قوی و نیرومند هستی، باهوشی، میتوانی کار خود را خود انجام دهی، در حالی که این کودک خردسال عاجز و ناتوان است، نیاز به کمک دارد. باید او را واداشت که به داشتن رشد عقلی نسبت به طفل کوچکتر افتخار کند.
تذکر
از برچسب زدن بیاساس به کودکان پرهیز کنید؛ در مواقعی دیده میشود که دیگران کودک را به دلیل این که وسایل و اسباببازیهای خود را به کودکان دیگر نمیدهد، وی را دعوا کرده و او را متهم به حسادت میکنند، اما در واقع اینچنین نیست و این حالت طبیعت کودکی است.
آنچه که در این مورد گفتنی است، این که هرچقدر سن کودک کمتر باشد به همان اندازه نیز خودمحوری و خودبینی کودک بیشتر میشود. کودک اشیای اطراف خود را جزء وجود خود قلمداد میکند و نمیتواند تحمل کند که دیگری به حیطه وجودی او تجاوز کند.
به جهت رفع این نوع ذهنمشغولی باید از خود بردباری نشان دهید تا در اثر گذشت زمان و تعامل با دیگران، کودک به مرحلهای از رشد میرسد که روانشناسان از آن به میانواگرایی(یا از خود به درآیی) تعبیر میکنند؛ در این موقع کودک به تدریج میفهمد که واقعیتها از محدودة او فراتر است و متوجه نیازها و علایق دیگران نیز میشود و بهتر با آنها کنار میآید.
یکی از عوامل عدم سهیم کردن دیگران در وسایل شخصی، این است که کودک ترس از این دارد که اسباببازیها و لوازم شخصی او توسط دیگران خراب و شکسته شود. بنابراین برای این که بر این دغدغه کودک چیره شوید، باید به او بیاموزید که دوستانش به مراتب مهمتر از اسباببازیهایش است؛ چون اگر اسباببازی شکسته شود میتوان دوباره اسباببازی تازهای را خرید و لیکن وقتی که فرد دوستی را از دست بدهد، نمیتواند دوست و همبازی دیگری را از طریق خریدن جایگزینش سازد.
نکته مهم دیگری که در این رابطه باید بدان توجه داشته باشید، این است که خسّت و سخاوت کودک رابطه تنگاتنگی با خودپذیری و عزت نفس او دارد؛ به این معنی که، هرچقدر عزت نفس کودک بیشتر باشد به همان اندازه سخاوت و بخشندگی او افزایش مییابد. سعی کنید کودک خود را عشق باران کنید تا بدین وسیله خودپذیری کودک افزایش یافته و خودخواهی و خودبینی او زایل گردد.
راه دیگر نهادینه کردن همدلی و غیرپذیری در کودکانی است که او را به سوی فعالیتهای خیریه و یاریگرانه سوق داده تا این مهم در کودک ریشهدار شود.
منبع: وبلاگ آسمانی
اولین نفری باشید که نظر و یا تجربه خود را در مورد این مطلب با دیگران اشتراک میگذارد