رفتار با کودکی که به مهد نمی رود

رفتار با کودکی که به مهد نمی رود

وقتی کودکان برای اولین روز رفتن به مهدکودک آماده می شوند، اکثرا آن ها خیلی هیجان زده اند از اینکه آنقدر بزرگ شده اند که می تواند به مدرسه بچه های بزرگتر بروند ولی از طرفی والدین آنها بدترین سناریو ممکن را در ذهن خودشان مجسم می کنند، کودکی در حال گریه که به هیچ وجه حاضر به جدا شدن از مادرش نیست، در این نیز مانند خیلی از موارد دیگر کودک مشتاقانه منتظر این تجربه جدید است و این والدین کودک هستند که از این جدایی نگرانند! که کم کم به کودک نیز منتقل می شود.

نکاتی که باید در انتخاب مهد کودک مد نظر قرار دهید

در ادامه رفتار با کودکی که به مهد نمی رود آشنا می‌شوید و رفتار هایی که باید پیش بگیرید را یاد خواهید گرفت!

بچه ها از شما یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند؛ اگر شما در مورد نحوه رفتار کودکتان برای رفتن به مهدکودک و جدایی از شما مثبت، آرام و خوش بین باشید، کودکتان هم همانگونه خواهد بود. برای کم کردن مشکلات ترس از جدایی نکات زیر را در نظر داشته باشید:

قبل از اینکه کودکتان را به مهد کودک بفرستید حتما از قبل محیط مهد را ببینید تا اطمینان حاصل کنید که محیطش به گونه ایست که کودکتان در آن احساس آرامش خواهد کرد!

اگر شما در مورد مهد کودکی که قرار است کودکتان را به آنجا بفرستید احساس خوبی داشته باشید این اطمینان و خوشحالی برای کودک شما نیز قابل رویت خواهد بود. توجه داشته باشید که احساس شما در چهره و کلامتان پدیدار می شود.

 

کاری کنید که کودکتان مشتاقانه منتظر این تجربه جدید باشد. از چندین هفته قبل خودتان را برای آن روز بزرگ آماده کنید. یک تقویم داشته باشید و هر روزی را که برای رسیدن به آن روز سپری می شود را علامت بگذارید. با هم یک کوله پشتی قشنگ برای آن روز بزرگ بخرید. برای یک صبحانه خاص در صبح آن روز نیز برنامه ریزی کنید.


 بررسی کنید که چه کسانی قرار است با کودک شما همکلاسی باشند و سعی کنید چند جلسه بازی و دور هم بودن با برخی از این کودکان قبل اینکه مهد یا مدرسه کودکتان آغاز شود ترتیب دهید. پس از شروع مهدکودک یا مدرسه نیز می توانید برنامه هایی برای دور هم بودن کودکتان و همکلاسی هایش در آخر هفته ها ترتیب دهید.


این خصوصیت بین همه ما مشترک است که اگر بدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتند راحت تر می توانیم با قضیه کنار بیاییم. قبل از شروع مهدکودک، چندین بار کودکتان را به آنجا ببرید تا با محیط آنجا آشنا شود. کودک را با معلمش آشنا کنید. با کودک خود در فضای مهد بگردید و بخش کلاس ها، سرویس بهداشتی، اسباب بازی ها و .. را ببینید. مدت زمانی را با کودکتان در فضای مهد بگردید و برایش بگویید که این تجربه چقدر هیجان انگیز و جالب خواهد بود.


از کودکتان بپرسید سوالی در مورد مهدکودک یا مدرسه اش دارد و به سوالاتش صادقانه پاسخ دهید و اگر جواب سوالش را نمی دانید، جوابش را بیابید. اگر کودکتان از دوست شدن با دیگر کودکان و یا صحبت کردن با معلم خود هراس دارد چند جمله ساده را با او تمرین کنید. مثلا می تونم باهات بازی کنم؟ یا می تونم برم دستشویی؟


فرصت های زیادی را فراهم کنید تا کودکتان در مورد احساسی که از رفتن به مهدکودک یا مدرسه اش دارد سخن بگوید. تصور نکنید که او از مهدکودک یا مدرسه اش هراسان است و این حس را با پرسیدن سوالتی مانند (آیا از رفتن به مهدکودک ات نگرانی و می ترسی؟) به او منتقل نکنید.

البته اگر حس می کنید که او نگران است اما نمی تواند احساسش را بیان کند می توانید از او بپرسید: (آیا تصوری از اینکه مهدکودک ی مدرسه چگونه جاییست نداری؟) و سعی کنید دقیقا دریابید نگرانی اش چیست! ضمن اینکه به او می فهمانید احساساتش طبیعی است. می توانید یکی از تجربیات و خاطرات خودتان در موارد مشابه را برایش تعریف کنید اینکه ابتدا چه تصوری داشتید و احساستان در انتها چه تغییری کرد. مثلا می توانید در مورد اولین روز مهد کودک یا مدرسه خودتان با او صحبت کنید.


اگر کودکتان گفت به این علت نمی خواهد به مهدکودک برود که دلش برای شما تنگ می شود در پاسخ بگویید که دل شما هم برای او تنگ خواهد شد اما از طرفی در مورد کارهایی که قرار است او در مهد کودک یا مدرسه انجام دهد نیز هیجان زده هستید و منتظرید که هر بار که به خانه می آید از زبان او بشنوید که چه کارهایی انجام داده اند.


وقتی که به در مهد کودک یا مدرسه می رسید آرام باشید و خیلی سریع خداحافظی کنید. کودکتان را در آغوش بگیرید و بگویید: (دوستت دارم، مطمئنم که روز خیلی خوبی داری. ساعت ۴ میام دنبالت. خداحافظ). در حالیکه لبخند به لب دارید آنجا را ترک کنید.


هنگامی که می خواهید کودکتان را ترک کنید تردید نکنید. خودتان را برای این واقعیت که کودکتان ناراحت شود و گریه کند آماده کنید اما اطمینان داشته باشید که معلمش از پسش برخواهد آمد. هرچقدر خداحافظی را بیشتر کش دهید سخت تر خواهد شد و زمان بیشتری خواهد برد تا کودکتان به این جدایی عادت کند.اگر به محض اینکه کودکتان گریه کرد برگردید در واقع به او آموزش می دهید که گریه کردن او شما را از رفتن باز می دارد و در نتیجه او هر روز صبح این رفتار را تکرار خواهد کرد.


بچه ها به راحتی متوجه کوچک ترین نگرانی شما خواهند شد و ممکن است برایشان سوال شود که چرا شما نگرانید پس مهم است به همان اندازه که کودکتان را آماده می کنید خودتان نیز آماده باشید. تمرین کنید که به هنگام خداحافظی به کودکتان چه چیزی می گویید و چگونه آرام می مانید. اگر احساس می کنید که در آن لحظه گریه تان خواهد گرفت سعی کنید که جلوی گریه تان را بگیرید تا از جلوی چشمان کودکتان دور شده باشید.


زمانی که به کودکتان قول دادید که به دنبالش خواهید رفت را در اولویت کارهایتان قرار دهید و راس آن ساعت در مهدکودکش حاضر شوید. این کار باعث می شود که روز بعد راحت تر به مهد برود وقتی مطمئن باشد که همان ساعتی که به او قول داده اید به سراغش خواهید رفت. در مورد اینکه روزش را چطور گذرانده است از او سوال کنید و روی نکات مثبت تمرکز کنید. به او بگویید که چقدر به او افتخار می کنید و چقدر او هیجان زده است که فردا نیز به مهدش برود.


 خودتان را آماده کنید که عادت کردن به این جدایی روزها و یا حتی هفته ها به طول بیانجامد و در عین حال به خودتان یادآوری کنید که آرام و خوش بین باشید. اگر شما بتوانید از پس این روزهای سخت برآیید، کودکتان به این روند عادت خواهد کرد و جدایی های بعدی خیلی راحت تر خواهد بود.

 

پیشنهاد می کنیم مطالب زیر را نیز مطالعه کنید:

کانال تلگرام مهدیاب

تا کنون 9 نظر ثبت شده است (شما هم نظر خود را ثبت کنید)

  1. با سلام. پسر من اواسط مهر 9 ماهش پر میشه و مت باید سرکارم برگردم. خواستم ببینم چه کنم تا راحت و بدون دلهره بتونیم با این موضوع کنار بیایم. هم اون اذیت نشه هم من . یه موضوع دیگه اینکه من خودم همیشه از اینکه بچم حتی توی خونه هنگام بیدار شدن احساس تنهایی کنه و گریه کنه ترس دارم به خاطر عمین وقتی میخوابه چندین بار بهش سر میزنم که اگه داره بیدار میشه من پیشش باشم. حالانگرونم که توی مهد که بیدار شه چطور؟ میشه در کل راهماییم کنید؟ ممنونم

    به این نظر پاسخ بدهید

  1. با سلام
    دختر من ۳ سال و ۱۰ ماهه است...من خارج از ایران هستم
    بنا به دلایلی ۸ ماه است که مهاجرت کردیم دخترم کاملا در خانه است و همراه من و پدرش بود..اصلا دوست صمیمی نداشت و در لیست انتظار مهد دوزبانه بود که اصلا نوبتش نشد
    بعد از ۸ ماه بالاخره یک مهد که زبان انگلیسی نیست قبول کرده است که نام نویسی کنه..اما نگرانی های من و همسرم
    ۱:ندانستن زبان چقدر آسیب زننده است لاید چکار کنیم
    ۲:اگر نپذیرفت که مهد برود با توجه به سن و شرایطش باید چکار کنیم؟
    ممنون از مطالب مفید و ممنون میشم جواب من رو بدهید
    البته این رو بگم دخترم کمی پرسرو صداست یعنی وقتی مثلا میوفته زمین یا هر چیز دیگری بسیار پرسروصدا عمل میکند

    به این نظر پاسخ بدهید

    • این مسئله را بهتر است با یک مشاور کودک در میان بگذارید

      به این نظر پاسخ بدهید

    • این مسئله را بهتر است با یک مشاور کودک در میان بگذارید

      به این نظر پاسخ بدهید

  1. من پسرم ایلیا ۶ سالشه یبار ۴ سالگی گذاشتمش مهد که عالی بود.مشکلی نداشتم امسال گذاشتم پیش دبستانی از همون روز اول مهر دوست نداشت بره
    هر روز به یه زبونی وادارش کردم بره از همون روز اول من به ندرت دیدم روزی رو که بدون گریه از خواب بلند شه و آماده شه یعنی هر روز که بیدار ش میکنم با ناراحتی و گریه به زور بلندش میکنم لباساشو میپوشونم
    "من نمیرم مهد ،خوشم نمیاد ازمهد، از معلما متنفرم........"
    اینا جملات هر روز پسرمه با گریه ????
    عاشق فوتباله و یکم تو کاراش تنبلی میکنه
    واقعا نمیدونم چیکار کنم و نگران کلاس اول رفتنشم با این اوضاع ممنون میشم راهنمایی کنین

    به این نظر پاسخ بدهید

  1. باسلام.دختر من ۴ ساله است و امسال اون رو به آمادگی (یک سال قبل از پیش دبسستان)گذاشتم.از اواخر تابستون خیلی خوشحال بود و با هم کلی راجع به اون حرف میزدیم و دخترم هم خیلی خوشحال بود ...هفته اول خیلی عالی بود به طوری که هر وقت من سر میزدم مشکلی نداشت و مشغول فعالیت اون ساعتش بود.(محل کار من روبروی مهد دخترم هستش و من میتونم رنگهای تفریح و یا زنگ ورزشم به اون سر بزنم.)هفته اول عالی بود منم فقط روزی یک بار سر میزدم .یک هفته که گذشت کاملا عوض شد طوری که اصلا حاضر نمیشه بره از تو خونه جیغ و دادو گریه ..وبه سختی اماده میشیم که بریم و موقع ورودش هم که بسیار گریه های شدید میکنه .و مدام میگه نمیخوام از پیشم بری.مربی ها میگن بعد از ده دقیقه اروم میشه ولی تو کلاس نمیره.یا خیلی کم .من چندین بار رفتم اون رو به همکلاسیهش معرفی کردم سعی کردم دوست پیدا کنه.و مشکلی هم تو کلاس و مهد و با بچه ای که اذیتش کنه نیست اما خودش انگار اصلا دوس نداره که باهاشون ارتباط برفرار کنه.و بهد گذشت دو هفته همچنان همونطوره.ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.

    به این نظر پاسخ بدهید

    • بهتر است با یک مشاور کودک در این زمینه مشورت کنید

      به این نظر پاسخ بدهید

  1. عالیه حرف نداره

    به این نظر پاسخ بدهید

افزودن نظر (نظر یا سوالی در مورد این مطلب دارید ؟ با پر کردن فرم زیر می‌توانید نظر خود را ارسال کنید)

می‌خواهم نظرم را ثبت کنم